تعاریف و مفاهیم

از نظر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OEDC)، رقابت پذیری یعنی توانایی یک ملت در تولید کالاها و خدمات برای ارایه در بازارهای بین المللی و به طور هم زمان حفظ و یا ارتقای سطح درآمد شهروندان در بلندمدت. مجمع اقتصاد جهانی (WEF)، رقابت پذیری را توانایی اقتصاد ملی در پایداری رشد و یا حفظ استاندارد زندگی (درآمد سرانه) می داند. رقابت پذیری مجموعه ای از نهادها، سیاست ها و عواملی است که سطح بهره وری یک کشور را تعیین می کنند.

بر اساس ديدگاه هيت (1999)، رقابت پذیری ملي عبارت است از ميزان توليد كالاها و خدماتي كه از سوي يك كشور بتواند به بازارهاي بين المللي راه يابد . ضمن آنكه در همين مدت درآمد واقعي شهروندان خود را افزايش دهد و يا دست كم مانع كاهش آن شود . كوهمن (1984) نيز معتقد است كه رقابت پذيري را مي توان به صورت توانايي يك اقتصاد براي ثابت نگه داشتن سهم خود در بازارهاي بين المللي و يا افزايش سهم خود در بازار هر فعاليتي كه انجام مي دهد تعريف كرد، به شرطي كه استانداردهاي زندگي را براي حاضران در فرآيند رقابت پذيري بهبود بخشد و يا حداقل مانع افت اين استانداردها شود.

به گفته كريستنسن از دانشكده بازرگاني دانشگاه هاروارد، درصورتي دولت ها قادر به رقابت هستند كه بنگاه هاي آن ها بتوانند رقابت كنند. به عقيده موسسه مديريت توسعه (IMD)، رقابت پذیری ملی به مفهوم اجتماع ساده بنگاه هاي انفرادي نيست، بلكه نتيجه عوامل متعددي نظير نحوة هدايت اقتصاد توسط دولت، سياست هاي اجتماعي و مكانيزم ايجاد ارزش مي باشد . رقابت پذيري به مفهوم توانايي كشور در ايجاد ارزش افزوده و افزايش ثروت جامعه به وسيلة مد يريت دارايي ها و ايجاد جذابيت ها و … است.

در تمامی تعریف های ارایه شده این وجوه مشترک در آن ها دیده می شود که رقابت پذیری قابلیت ها و توانمندی هایی است که یک بنگاه اقتصادی برخوردارند و می توانند آن ها را حفظ نموده تا در صحنه کسب و کار توانایی افزایش سهم بازار، سوددهی بالا و غیره برای یک دوره طولانی را داشته باشند.

اهمیت و ضرورت رقابت پذیری

در عصر گسترش روز افزون جهانی شدن, رقابت پذیری موضوعی مهم در بین سیاست گذاران سطوح مختلف (کشور, صنعت و شرکت)در بخش های مختلف دنیا تلقی می شود.(شورچلو, 2002). مهم ترین و اصلی ترین بستر جهت ورود به فرایند جهانی شدن، ایجاد فضای رقابتی است. (بهکیش، 1380). با آغاز فرایند ادغام اقتصادی کشور ها با جامعه جهانی، ملاک موفقیت قدرت رقابت پذیری می باشد.(مهرگان، 1392).

در شرایطی که مرز بین بنگاه های اقتصادی به واسطه سرعت انتشار اطلاعات و به لطف توسعه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی کمرنگ شده است، بنگاه های اقتصادی به منظور بقا و ادامه حیات خود چاره ای جز بالابردن توان رقابتی خود نه تنها در سطح صنعت خود بلکه در سطح ملی و فراملی ندارند (شکرخدایی,1395).

عوامل متعددی هستند که در مجموع، رقابت پذیری یک بنگاه اقتصادی را نشان می‌دهند که این عوامل میزان بقای سازمان در بازار را نشان می دهد.(مجمع اقتصاد جهانی،2014) مهم ترین هدف اقتصاد، استاندارد بالای زندگی شهروندان است که این استاندارد توسط میزان بهره وری تعیین می گردد. تنها مفهوم معنادار و معقول برای رقابت پذیری در سطح کشور ها بهره وری می باشد. (پورتر،1990)

منابع انسانی و سایر منابع مورد نیاز برای انجام فعالیت های اقتصادی در یک کشور محدودندو دغدغه هر کشور به منظور دستیابی به موضوع رقابتی مطلوب در جهان, به کارگیری این منابع با بالاترین سطح بهره وری ممکن می باشد.(پورتر,1990). قابلیت هایی که شرکت را قادر به بهره مندی از شایستگی ها می سازد,اساس رقابت پذیری را تشکیل می دهد.(فیورر و چهارباغی, 1994 ).

سطح بهره وری به نوبه خود سطح رفاه اقتصادی مردم در اقتصاد کشور را تعیین می کند. به عبارت دیگر می توان گفت اقتصادهایی که رقابت پذیرتر هستند، سطح بالاتری از درآمد را برای شهروندان خود ایجاد می کنند (پورتر، 2008).

مدل مفهومی اندازه گیری رقابت پذیری در سازمان

 

نمای کلی مدل ارزیابی جامع رقابت پذیری کسب و کار